رهبران برند - Brand Leadres

آموزش برندینگ

رهبران برند - Brand Leadres

آموزش برندینگ

رهبران برند - Brand Leadres

موسس : مرجان جانقربان
مدرس،مشاور و طراح برند / پزشک تغذیه / مدرس و نوازنده ویولن


دفتر مرکزی مجموعه : خ ارم، شیراز، ایران

شماره در تلگرام :
09217951081

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

هزینه­‌ای که شما متحمل می­‌شوید فقط پول نیست! بدون اینکه متوجه شوید، هزینه دیگر و شاید حتی مهم­‌تری هم صرف می‌­کنید: یعنی زمان! پس وقتش رسیده که برای موفقیت در کسب و کارتان، زمان‌ را نیز در کنار بودجه مالی خود مدیریت و به درستی از آن استفاده نمایید. چگونه؟ همینجاست که تکنیک مدیریت چابک و بازاریابی چابک به کمک شما می­‌آید و همانطور که از اسمش پیداست، روند بازاریابی شما را چابک و در عین حال تاثیرگذار می­‌کند.

در این مقاله تعریفی ساده و جامع از مدیریت و بازاریابی چابک  ارائه خواهیم داد و به نحوه پیاده‌سازی این روش مدیریت و بازاریابی در کسب و کار خواهیم پرداخت. یعنی شما را با مفهوم داستان مشتریان، تیم اسکرام و سیستم مدیریت وظایف کانبان که ابزارهای بازاریابی و مدیریت چابک هستند، آشنا خواهیم کرد.

مدیریت چابک چیست؟

 

در ماه فوریه سال 2001، تعدادی برنامه‌نویس که دغدغه مشترکی داشتند، دور هم جمع شدند تا راهکاری برای بهینه کردن کارشان پیدا کنند. دغدغه مشترک این افراد، کمبود زمان و بازده پایین کارشان بود و هر چقدر که سعی می‌کردند، بازهم نمی‌توانستند پروژه‌های‌شان را در زمان مقرر با بازده مطلوب تمام کنند. بعد از کلی بحث و گفت و گو، بالاخره به نتیجه رسیدند و روش جدیدی برای مدیریت فرایند برنامه‌نویسی پیشنهاد دادند که امروزه با اسم "مدیریت چابک" شناخته می‌شود. حالا تعریف مدیریت چابک چیست؟

از نظر این برنامه‌نویسان، مدیریت چابک نوعی از مدیریت است که شما به جای انجام یک پروژه بزرگ و سنگین از ابتدا تا انتها، آن را به بخش‌های کوچک‌تری تجزیه و


بین اعضا تقسیم می‌کنید تا هم سرعت کارتان بیشتر بشود و هم بازدهبهتری داشته باشید. برای مثال، برنامه‌نویسان کمپانی‌های بزرگی مانند تویوتا، هوندا و فوجی با استفاده از این روش مدیریت، بازده خودشان را در طولانی مدت چندین برابر افزایش دادند.

بازاریابی چابک چیست؟

 

خب الان فهمیدیم که مدیریت چابک چیست، پس بازاریابی چابک چه؟ پس از اینکه مدیریت چابک باعث پیشرفت بی‌سابقه‌ای در دنیای برنامه‌نویسی شد، بازاریابان وسوسه شدند که رمز موفقیت آن‌ها را بدزدند! و اینگونه بود که روش "بازاریابی چابک" وارد دنیای کسب و کار شد. دقیقا مثل مدیریت چابک، بازاریابی چابک هم پروژه‌ای که به نظر بزرگ و زمانبر است را به چند بخش جزئی و در عین حال شفاف تجزیه می‌کند تاسرعت و اثربخشی کار را افزایش دهد.

تفاوتی که بازاریابی چابک با سایر روش‌های بازاریابی دارد این است که شما در بازاریابی چابک مجبورید همیشه از وضعیت بازار روز آگاه و به‌روز باشید تا بتوانید خودتان را با تغییرات آن وفق بدهید و این مساله‌ای است که حتی در مدیریت چابک هم (حداقل به اندازه امروز) ضروری نبود. مثال زیر، مساله را کاملا برای‌تان روشن می‌کند:

بازاریابی چابک سرعت، کیفیت، انعطاف­‌پذیری و اثربخشی بازاریابی شما را نسبت به روش های دیگر چندین برابر افزایش می­‌دهد.

 

فرض کنید بازاریابی چابک منشوری است که برعکس کار می­کند! یعنی چه؟ می­‌دانید که منشور نور خورشید را دریافت می­کند و آن را به اشعه‌­های جداگانه تجزیه می­‌کند. خب ما گفتیم بازاریابی چابک برعکس است. یعنی تلاش‌ و تجربیات کارکنان شما را جداگانه دریافت می­‌کند و آنها را باهم ترکیب می­‌کند تا سرعت، کیفیت، و انعطاف­‌پذیری بازاریابی شما چندین برابر شود


لازم است همینجا بگویم که در ادامه مقاله، نقش مدیریت چابک و همچنین بازاریابی چابک را کاملا بصورت عملی توضیح داده و جایگاه و کاربرد هر یک را بصورت مشخص بیان کرده‌ایم.

بازاریابی چابک چه مزایایی برای کسب و کار شما دارد؟

 


اگر قرار است یک سیستم را کنار گذاشته و سیستم دیگری را جایگزین آن بکنید، حتما باید سودی برای‌تان داشته باشد، وگرنه کار عقلانی‌ای نیست! در این قسمت مزایای روش بازاریابی چابک را بصورت مختصر و مفید برای‌تان آورده‌ام:

اول از همه، این روش بازاریابی به ما کمک می­‌کند تا تمرکز بیشتری روی مشتریان خود داشته باشیم و بتوانیم ارزش­‌های بیشتر و ماندگارتری برای آنها ایجاد کنیم.

به علاوه، می­‌دانید که دنیای مدرن دارد مثل برق و باد تغییر می‌کند و اگر نتوانیم خودمان را با سرعت آن وفق دهیم، قطعا شکست می‌خوریم. ولی نیازی به نگرانی نیست چون یکی دیگر از مزایای بازاریابی چابک دقیقا این است که کمک می‌کند تا بتوانیم خودمان را به پای دنیای بازاریابی برسانیم.

برای اینکه به واقعیت و جدیت مساله پی ببرید، چند نمونه از این تغییرات را برای‌تان عرض می‌کنم: در عرض یک سال، بیش از هشتاد به روزرسانی روی الگوریتم‌های گوگل انجام شده‌است و مواردی مانند الگوریتم‌ پاندا والگوریتم پنگوئن تا حد زیادی دچار تغییر شده‌اند که مستقیما روی نتایج جست و جوی گوگل تاثیر می‌گذارند (امیدوارم به بحث سئو علاقه‌مند باشید!) و هزاران مورد دیگر مثل این‌ها که کار را برای بازاریابان سخت کرده‌ است. خب حالا که ما نمی‌توانیم سرعت گوگل را کم کنیم! پس تنها چاره این است که سرعت خودمان را افزایش بدهیم و با این تغییرات کنار بیاییم.

بازاریابی چابک چه تغییراتی در کسب و کار شما ایجاد می‌کند؟

 

حالا که به اندازه کافی در مورد اینکه بازاریابی چابک چیست و چه مزایایی می‌تواند برای کسب و کارتان داشته باشد حرف زدیم، نوبت آن رسیده که بدانیم استفاده از این روش بازاریابی چه تغییرات شگفت‌انگیزی در کسب و کار شما ایجاد کند.

بازاریابی چابک به تیم شما کمک می‌کند که بر روی پروژه‌های باارزش تمرکز کنند، بصورت جمعی انجامش دهند، تاثیرش را بسنجند و با استفاده از نتایج آن، به پیشرفت ادامه دهند.

 

ممکن است بپرسید که "بازاریابی چابک دقیقا چه کاری می‌کند؟" سوال بجایی است. در کل، روش بازاریابی چابک به دو مانع اصلی کسب و کار می‌پردازد و آن ها را از میان برمی‌دارد:

نحوه سازماندهی اطلاعات به صورت سلسله مراتب

نحوه پیشبرد کار بصورت آبشاری

در این قسمت، به بررسی هر کدام از این موانع پرداخته و نشان داده‌ایم که چطور مانع پیشرفت شما می‌شوند. سپس  راهکار روش مدیریت چابک و بازاریابی چابک برای حل این مشکلات را آورده‌ایم تا راه را تا حد ممکن برای شما روشن کنیم.

سازماندهی اطلاعات بصورت سلسله مراتب

 

اولین موردی که مانع پیشرفت ما می‌شود این است که ما مدام اطلاعات جدیدی را وارد سازمان‌مان می‌کنیم اما اغلب اوقات آنطور که باید، نمی­توانیم از این اطلاعات به نفع کسب و کار و بازاریابی­‌مان استفاده کنیم. می­‌پرسید چرا؟ چون اصلا سازماندهی اطلاعات­‌مان از بیخ و بن اشتباه است! اما روش بازاریابی چابک، سازماندهی دیگری را پیشنهاد می‌کند.

 

اگر دقت کنید، متوجه می­‌شوید که سازماندهی نشان‌داده شده در عکس، یک نوع سلسله مراتب دارد و مشتری در مرکزیت آن هیچ جایگاهی ندارد. کمی پیچیده شد؟

پس بگذارید به زبان ساده‌­تری خدمتتان عرض کنم: ما اطلاعات زیادی به دست می­‌آوریم و هدفمان از این کار چیست؟ تا از این اطلاعات بیشترین استفاده را برای تولید و ارائه خدمات به مشتریان بکنیم. اما از آنجایی که سازماندهی ما اشتباه است و حول مشتری نمی­‌چرخد، نمی­‌توانیم این اطلاعات را مستقیما روی مشتری­‌های خود اعمال کنیم. ولی اگر به حرف بازاریابی چابک گوش بدهید، می‌بینید که سلسله مراتب را از سازماندهی اطلاعات حذف می‌کند و مدل "مدیریت اطلاعات به روش چابک" را جایگزین آن می‌کند.

در مدل چابک، سلسله مراتب سازماندهی اطلاعات از هم فرو می‌پاشد و اطلاعات بصورت خطی دسته بندی می‌شوند، یعنی اینکه دیگر ما اطلاعات را بر اساس "برتری" آن ها دسته‌بندی نمی‌کنیم، بلکه همه آن‌ها را کنار یکدیگر قرار می‌دهیم و بر اساس اهمیت‌شان اولویت بندی می‌کنیم.

پیشبرد کار بصورت آبشاری (خداحافظ مدل آبشاری، سلام به مدل چابک!)

 

مورد دوم این است که ما روند کار خود را بر اساس مدل آبشاری پیش می‌بریم که هم سرعت ما را کم می­‌کند و هم دیگر جوابگوی سرعت دنیای کسب و کار نیست.

 

پیش از مطرح شدن مدل چابک، تمام پروژه‌ها و فعالیت‌های تیم‌های طراحی به صورت آبشاری انجام می‌شدند.

همانطور که در عکس می‌بینید، نحوه انجام کار در مدل آبشاری بصورت مرحله‌ای است. یعنی در مرحله اول بخشی از کار را انجام می‌دهیم تا به مرحله دوم برسیم، سپس مرحله سوم و الی آخر (در این میان بگویم که تا مرحله اول تمام نشود، امکان شروع مرحله دوم وجود ندارد). اما اگر فرضا در مرحله دو یا سه تغییری در بازار کسب و کار ایجاد شود (تغییراتی مثل به روزرسانی الگوریتم­‌های گوگل یا پنگوئن) ما توانایی پاسخگویی به این تغییر را نخواهیم داشت چراکه بیش از چندین ماه از شروع مرحله اول گذشته است! ممکن است بگویید "خوب مشکلی ندارد! ماهم کارمان را تغییر می­‌دهیم!"

پیشبرد کار بر اساس مدل آبشاری، دید شما نسبت به آینده را کور می‌کند!

 

اما مسئله این است که وضعیت کسب و کارهای اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی، و سئو نه ماهیانه، بلکه هر ساعت و حتی هر دقیقه در حال تغییر هستند! دلیل اینکه ساختار آبشاری دیگر به درد بازار امروز نمی­‌خورد این است که اگر شما بخواهید تغییری در آن ایجاد کنید باید کار را از صفر شروع کنید!

خوشبختانه مدیریت چابک اینجا هم نجاتمان می‌دهد! چگونه؟ مدل چابک دقیقا به این منظور طراحی شده است که شما بتوانید با تغییرات سریع بازار کسب و کار همگام باشید و حتی از آن جلو بزنید. بله درست خواندید! مدیریت چابک دیدگاه­‌هایی به شما می­‌دهد تا بتوانید روند دنیای کسب و کار را تا حد زیادی پیش‌­بینی کنید. در ضمن، در بازاریابی چابک این امکان وجود دارد که چند مرحله از کار را بصورت همزمان انجام دهید و اگر لازم باشد، در مرحله قبل تغییری ایجاد کنید بدون اینکه این تغییر، تاثیری روی مراحل بعد از خود داشته باشد.

 

بازاریابی چابک چه اصولی دارد؟

 

بیایید در این قسمت کمی جزئی‌تر و دقیق‌تر وارد مساله شویم و نگاهی به چهار اصل بازاریابی چابک بیندازیم.

1.    بازاریابی چابک، مشتری محور است.

 

مشتری­‌ها مهم ترین عامل در بازاریابی چابک (یا هر نوع بازاریابی) هستند چراکه اصلا دلیل کسب و کار بودن ما این است که مشتری داریم. چیزی که لازم است انجام دهیم این است که باید مشتری را در مرکز کار خود قرار دهیم. چطور؟ راه­‌های زیادی برای انجام این کار وجود دارد و هرکدام  از این راه ها به نوعی شما را به هدف‌تان نزدیک می‌کند، اما شما دنبال چابکی هستید! پس باید سریع‌ترین و موثرترین را را انتخاب کنید. راهی که بازاریابی چابک پیشنهاد می‌دهد و دارای ویژگی‌های گفته شده است، استفاده از "داستان مشتریان" است. در بخش "چگونه بازاریابی چابک را در کسب و کار خود پیاده کنیم؟" این موضوع بصورت کامل برای‌تان توضیح داده شده است.

2.    بازاریابی چابک دارای تیم‌های میان‌کارکردی است.

 

اگر به خاطر داشته باشید، گفتیم که یکی از ایرادهای کارمان دسته بندی اطلاعات با سلسله مراتب بود. اما چاره آن را نگفتم. چاره‌­اش تیم­‌های میان‌کارکردی است. اسمش کمی ترسناک به نظر می­‌آید اما نیست!

در بازاریابی چابک، همه چیز حول مشتری می‌چرخد.

 

معمولا سازمان‌ها اینطور کار می­‌کنند که برای هر بخش از کار، تیم مشخصی درست می­‌کنند و آن‌ها را از تیم­‌های دیگر جدا می­‌کنند تا به کارشان برسند. اما در بازاریابی چابک، این روش اصلا پاسخگو نیست و لازم است که افراد با تخصص­‌های مختلف را کنار هم قرار بدهید تا همکاری و همفکری آن­ها سرعت، دقت، و کیفیت کسب و کار و بازاریابی‌­تان را چند برابر کند. مثال "منشور برعکس" یادتان است؟ دقیقا همان را می­‌گویم.

حالا چگونه تیم میان­‌کارکردی را درست کنیم؟ نگران نباشید. برای آن هم راهکارهایی برایتان آورده‌­ایم. یکی از محبوب‌­ترین و پربازده‌­ترین روش ها "جلسات سرپایی" است. از اسمش مشخص است که جلسه کوتاهی است، اما حالا چرا سرپایی؟ چون در حالت ایستاده همه زودتر خسته می­‌شوند و اینطور می­‌توانید زمان جلسه را مدیریت کنید. دقت داشته باشید که زمان جلسات سرپایی نباید بیشتر از ده الی پانزده دقیقه باشد. حالا در این جلسات سرپایی چکار کنیم؟ معمولا در این جلسه‌های کوتاه، سه موضوع را خیلی سریع بررسی می­‌کنند: چکار کردیم، چکار می­‌کنیم، و چه عواملی ممکن است مانع پیشبرد کار باشند.

3.    بازاریابی چابک عمل‌گرا است!

 

یکی از بزرگترین موانع در راه پیشرفت بسیاری از کسب و کار ها این است که بیش از حد روی فکر کردن و برنامه­‌ریزی تمرکز می­‌کنند و حتی نصفی از این وقت را روی عمل (که مهم‌­ترین معیار است) صرف نمی­‌کنند. اما بازاریابی چابک شما را به عمل دعوت می‌کند! یعنی شما بعد از برنامه‌ریزی اولیه، بلافاصله دست به کار می‌شوید و برنامه‌تان را عملی می‌کنید. حالا اگر در نصفه راه نیاز به تغییر داشته باشید، دیگر خیال‌تان راحت است چون می‌دانید که با بازاریابی چابک، سریع خودتان را با نیازهای روز وفق خواهید داد.

4.    بازاریابی چابک نیازمند تکرار است!

 

مثل همه کسب و کارها، کار شما هم برای موفقیت مسیر مشخصی را دنبال می­‌کند: محصولی را تولید می­‌کنید یا خدماتی را ارائه می­‌دهید، به دنیای تجارت و کسب و کار واردش می­‌کنید و منتظر نتیجه کار می­‌مانید. حالا سوال اینجاست که کسب و کارهایی که از روش بازاریابی چابک استفاده می‌­کنند هم همین مسیر را دنبال می­‌کنند، اما چرا موفقیت بیشتری کسب می­‌کنند؟

سرعت و انعطاف‌پذیری! جواب همین است. در کسب و کارهای عادی اگر محصول یا خدمات ارائه شده شما موفق و رضایت‌­بخش نباشد، زمان بسیار زیادی از دست داده‌­اید و در حقیقت از رقبای خود عقب مانده‌­اید. اما بازاریابی چابک برگ برنده‌­ای به شما می‌­دهد. چه برگی؟  اینکه در کوتاه‌­ترین زمان ممکن، از اشتباه خود درس می‌­گیرید و کار را از آنجایی که مانده است ادامه می­‌دهید. اگر مطلب گفته شده در بخش "ساختار آبشاری" را به یاد داشته باشید راحت­‌تر متوجه قضیه می­‌شوید.

چگونه بازاریابی چابک را در کسب و کار خود پیاده کنیم؟

 

تا اینجا که ما را همراهی کردید، به شما توضیح دادیم که اصلا بازاریابی چابک و مدیریت چابک چه چیزی هستند و چه مزایایی نسبت به روش‌های قبل از خود دارند. حالا دیگر نوبت بخش مهم‌تر رسیده است: یعنی چگونه این روش بازاریابی را بصورت عملی وارد کسب و کارمان کنیم.

داستان مشتریان خود را بنویسید

 

اگر به یاد داشته باشید، در بخش "مشتری محوری" که اولین اصل بازاریابی چابک است، گفتم که بهترین روش قرار دادن مشتری در مرکز کار، استفاده از داستان مشتریان است. حالا اصلا "داستان مشتری" خودش چیست؟ اگر بخواهم به ساده‌ترین شکل ممکن بگویم، شما خودتان را جای مشتری می‌گذارید و می‌بینید که از یک سرویس یا محصول چه انتظاراتی دارید. روش دیگر و رایج‌تری که وجود دارد، تعامل مستقیم با مشتریاناست. یعنی شما بصورت مستقیم با مشتریان خود ارتباط برقرار کرده و اطلاعاتی در مورد نیازها و انتظارات‌شان کسب می‌کنید. این کار دو مزیت برجسته برای شما و مشتری دارد:

باعث می‌شود مشتری در درخواست‌های خود شفاف و دقیق باشد.

به شما کمک می‌کند که با داشتن شناختی دقیق و واضح از مشتری (و نیازهایش)، مسیر مشخصی برای پیشبرد کار تعیین کنید.

با این روش شما در حقیقت با مشتریان خود همکاری و به نوعی آن‌ها را در کسب و کار خود دخیل می­‌کنید تا بدانید که برای موفق شدن به چه چیزهایی نیاز دارند. فرمول زیر کار را بری‌تان ساده‌تر می­‌کند:

«به عنوان ... به ... نیاز دارم تا بتوانم ...»

اگر مشتریان این سه جای خالی را برای شما پر کنند، در حقیقت داستان­‌شان را شنیده‌­اید و آماده­‌اید که یاری­‌شان کنید. ممکن است یک مشتری بگوید: "به عنوان یک بازاریاب به یک وبسایت با محتوای مفید نیاز دارم تا بتوانم کسب و کارم را گسترش دهم." 

 

دقت داشته باشید که داستان مشتریان باید به همین اندازه مختصر و ساده باشند وگرنه نه تنها کار را آسان‌تر و بهینه‌تر نمی‌کند بلکه پیچیدگی‌های بیشتری هم به آن اضافه می‌کنند.

تیم اسکرام بسازید

برای تیم های میان­‌کارکردی که درست کرده اید اسم خاصی می‌­گذاریم تا با کلاس‌تر شوند! اینجاهم باز از دوستان برنامه­‌نویس‌مان قرض می­‌گیریم! این دوستان به تیم­‌های کوچک‌­شان "تیم اسکرام" (scrum) می­‌گویند. حالا بیایید ببینیم که آخر این تیم­‌های اسکرام اصلا چه وظیفه‌­ای دارند و چه کمکی به ما می­‌کنند.

حال که شما تیم خود را تشکیل داده‌­اید، باید بدانید که تیم­ اسکرام یک ویژگی منحصربفرد دارد و آن هم این است که عملکرد تیم بر اساس خودسازماندهی است، یعنی اینکه تیم توسط شخص یا اشخاص خارج از تیم کنترل نمی‌­شود بلکه اعضای تیم به کمک یکدیگر تصمیم­‌گیری می­‌کنند.

چگونه تیم اسکرام را سازماندهی کنیم؟

 

درست است که تیم استکرام با همه تیم­‌های سنتی فرق می­‌کند، اما بازهم نیاز به سازماندهی داردسازماندهی بهینه­‌ای که بتواند بازده کاری را افزایش دهد. پس کمی بیشتر با ما همراه باشید تا این مسئله هم حل کنیم و ختم کلام بکنیم!

برای اینکه تیم اسکرام بتواند کارش را شروع کند، در ابتدا پروژه‌­ای با یک هدف خاص مشخص می­‌شود. این هدف خاص می­‌تواند یک محصول نهایی یا یک سرویس باشد. سپس این هدف کلی که ممکن است برای بعضی از اعضا کمی مبهم باشد، توسط اعضای تیم به چند هدف جزئی و کاملا شفاف تجزیه می­‌شود.

تا اینجا که کار سختی نیست! حالا وقت آن است که بخشی از هر هدف جزئی تعیین شده، به اعضای تیم محول شود تا بدانند که اصلا چکار باید انجام بدهند. چیزی که اینجا خیلی مهم است و وجه تمایز بازاریابی چابک است، مسئله زمان است.

 

برای هر بخشی که به عنوان وظیفه به اعضای تیم داده می‌­شود، دوره کوتاه مدتی تعیین می­‌شود (معمولا بین دو الی چهار هفته) که همه اعضای تیم باید تا پایان این دوره کوتاه، وظایف را بصورت گروهی انجام بدهند. تا یادم نرفته بگویم که به هر کدام از این دوره‌­های کوتاه مدت یک "اسپرینت" (sprint) گفته می‌­شود.

پس اینطور شد که اعضای تیم، یک سری هدف جزئی را دریافت می­‌کنند و تا پایان اسپرینت اول، با یکدیگر همکاری می­‌کنند. چیزی که در مورد جلسات سرپایی گفتم یادتان است؟ این جلسات دقیقا همینجا به درد می­‌خورند! یعنی اعضای تیم هر روز قبل از شروع کار به مدت خیلی کوتاه جلسه می­‌گذارند تا برنامه کاری روز را مشخص کنند.

وقتی اسپرینت اول تمام شد و همه وظایف مشخص شده در این دوره انجام شدند، اعضای تیم با سهامداران کمپانی جلسه­‌ای برگزار می­‌کنند تا دستاوردهای خودشان را ارائه دهند و در مورد جزئیات اسپرینت بعدی تصمیم بگیرند. خب حالا این جلسات تا چه زمانی باید برگزار شوند؟ تا زمانی که کل تیم به هدف نهایی خود رسیده باشند.

بخش های تیم اسکرام

 

بیاید در این بخش ازمقاله نگاهی به سه بخش اصلی تیم اسکرام بیندازیم:

مالک محصول (Product Owner) که حامی مالی پروژه است و چشم‌­اندازی از محصول یا خدمات نهایی که قرار است به دست مشتری نهایی برسد، دارد. از طرف دیگر، مالک پل ارتباطی بین دنیای کسب و کار بیرون (و عرضه و تقاضاهای آن) و سایر اعضای تیم است.

اسکرام مَستِر (Scrum Master) که لقب "مربی تیم" را هم دارد و پل ارتباطی بین مالک و تیم توسعه است (نگران نباشید! در بخش بعدی تیم توسعه را توضیح می­‌دهم) و جلسات سرپایی روزانه و جلسات نهایی بعد هر اسپرینت را سازماندهی می­‌کند. پیش‌­بینی موانع احتمالی در مسیر پروژه و ارائه راهکارهای آن تا حد زیادی به عهده اسکرام مستر است، اما اگر یادتان باشد گفتیم که اساس کار تیم اسکرام، همکاری است. پس اسکرام مستر این کارها را به تنهایی انجام نمی‌­دهد بلکه از همفکری و همکاری سایر اعضا استفاده می‌کند و آن­‌ها را مدیریت می­‌کند.

در نهایت به تیم توسعه (Development Team) می­‌رسیم که از اسمش هم مشخص است چه کاری انجام می­‌دهد. این تیم بین سه الی نه نفر عضو دارد که در مسیر انجام پروژه همکاری می‌­کنند. چیزی که تیم توسعه اسکرام را از سایر تیم­‌ها جدا می­‌کند این است که اعضای این تیم واقعا بصورت تیم (و نه بصورت ایزوله) همکاری می­‌کنند. اینکه چه کارهایی در هر اسپرینت با چه سرعت و دقتی انجام شوند از جمله وظایف تیم توسعه است.

کانبانی شوید!

 

خب تا حالا که حرفی از کانبان (Kanban) نبود! حق با شماست. الان برای‌تان توضیح می‌دهم.

همانطور که قبلا گفتیم، ما وظایف اعضای تیم را با استفاده از اسکرام تجزیه و دسته‌بندی می‌کنیم. تا اینجا درست است؟ خب، حالا از کجا مطمئن شویم که هر کس وظیفه خودش را کامل متوجه شده است و اینکه اصلا چه مقدار از کار انجام شده است؟ نگران نباشید، کانبان به جای ما مطمئن می‌شود! به ساده‌ترین شکل ممکن اگر بخواهم بگویم، کانبان یکی از روش‌های مدیریت بصری است. چقدر مبهم شد! پس ساده‌ترش می‌کنم: در روش کانبان، شما یک بورد روی دیوار نصب می‌کنید و بخش‌های تجزیه شده در اسکرام را روی آن به نمایش می‌گذارید تا بتوانید کاملا دقیق و واضح ببینید که اصلا چکاره‌اید و اینکه کار شما در چه مرحله‌ای قرار دارد.

حالا که متوجه منظور ما از کانبان شدید، بیایید ببینیم خود کانبان چه مزایایی برای ما دارد و اصول آن چیست. هنگامی که یک تیم بصورت مشترک روی یک پروژه کار می‌کنند، بعضی اوقات احساس سردرگمی می‌کنند چون کار را بصورت جزئی انجام می‌دهند و دیدی از خروجی نهایی خود ندارند. به علاوه، خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که دو عضو از تیم به دلیل نداشتن هماهنگی، یک کار را انجام می‌دهند و بعضی وقت‌ها برعکس: یعنی هیچ کدام کار را انجام نمی‌دهند چون فکر می‌کنند که وظیفه همکارشان است. استفاده از بورد کانبان از چنین پیشامد‌هایی جلوگیری می‌کند و درصد پیشرفت پروژه را جلوی چشم همه می‌گذارد.

چگونه از متد کانبان استفاده کنیم؟

در این بخش از مقاله، چند راهکار بسیار ساده و به همان اندازه مفید به شما پیشنهاد می‌دهیم تا بتوانید از بورد کانبان خود بیشترین استفاده را داشته باشید:

کار خود را بصری کنید! زمانی که شما پروژه‌تان را با استفاده از بورد کانبان جلوی چشم همه قرار می‌دهید، می‌توانید جریان کار را دقیق مشاهده کنید: اینکه چرا شروع کرده‌اید، از کجا شروع کرده‌اید، به کجا رسیده‌اید، و به کجا می‌خواهید برسید. این روش باعث می‌شود که همکاری و ارتباط بین اعضای تیم افزایش پیدا کند و همچنین همه اعضا دید واضح و شفافی از کار داشته باشند.

کارهای در حال انجام" را محدود کنید! اگر حجم زیادی از کار وارد این بخش بشود و به مراحل بعدی نرسد، تمرکز و حس پیشرفت را از اعضای تیم شما می‌گیرد. به علاوه، گفتیم که هدف اصلی بازاریابی چابک و اسکرام و همه این‌ها، استفاده بهینه از زمان است، اما این کار زمان زیادی از شما می‌گیرد و اصلا شما را از هدف اصلی‌تان دور می‌کند.

3. همواره پیشرفت کنید! بعد از اتمام هر اسپرینت و حتی هر پروژه، جلسه‌ای تحت عنوان "نگاهی به گذشته" داشته باشید. با این کار می‌توانید نقاط قوت و ضعف اسپرینت گذشته را بررسی کنید تا درسی برای اسپرینت‌های بعدی تان باشد.

سخن نهایی درباره بازاریابی چابک

 

حتما تا اینجای مقاله که خوانده‌اید شما هم مثل ما به این نتیجه رسیده‌اید که دیگر باید زمان را هم مثل بودجه، مدیریت و تا حد ممکن از آن استفاده درست کنید. خوشبختانه کار برای‌مان آسان شده است چرا که دیگر مدل بازاریابی چابک نه تنها به دنیای کسب‌و‌کار معرفی شده، بلکه آزمایش هم شده و نتایج شگفت‌انگیزی به بازاریابان داده است. پس نیازی به گفتن نیست که دیگر وقتش رسیده است که در اولین فرصت این متد را در کسب‌و‌کار خود پیاده کنید! منتظر شنیدن نظرات شما در مورد مقاله و نیز کارکرد بازاریابی چابک در کسب‌و‌کارتان هستیم!

منبع : نوین


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی