رهبران برند - Brand Leadres

آموزش برندینگ

رهبران برند - Brand Leadres

آموزش برندینگ

رهبران برند - Brand Leadres

موسس : مرجان جانقربان
مدرس،مشاور و طراح برند / پزشک تغذیه / مدرس و نوازنده ویولن


دفتر مرکزی مجموعه : خ ارم، شیراز، ایران

شماره در تلگرام :
09217951081

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۸ مطلب با موضوع «برندوی(مطالب برندینگ) :: کارآفرینی» ثبت شده است

در این نوشته قصد داریم به معرفی اجزای بوم ناب بپردازیم.

مسئله یا مشکل (Problem):

شما هر ایده ای داشته باشید احتمالا برای رفع یک مشکل یا ایجاد یک تجربه لذت بخش در کاربر شکل گرفته است ، به گونه ای این بخش یک نقطه شروع خوب برای راه اندازی یک استارتاپ است ، مردم  در یک حوزه خاص مثل سلامت ، تهیه مواد غذایی ، مطالعه و…با چه مشکلی رو برو هستند ؟ چه دغدغه هایی در زندگی روزمره آنها وجود دارد ؟ آیا واقعا این مسئله یا مشکلی که در این بخش می نویسید ، وجود دارد ؟ جدی است ، یا شما فکر می کنید که خیلی مهم است ، این جوابی است که بخشی از بوم ناب قصد دارد به آن پاسخ بدهد ، واقعیت این است که تشخیص درست مشکل نیمی از راه حل هست ، بارها و بارها دیده شده که استارتاپ ها به دلیل ضعف در تشخیص مشکل ، دچار شکست شده اند ، یا بعبارتی مسئله ای که قصد حل کردن آن را دارند برای کاربر نهایی از اهمیت زیادی برخوردار نیست ! در این بخش سه مسئله مهمی که ایده شما قصد دارد آن را رفع کند را لیست نمایید.

 

بخش مشتریان (Customer Segment):

مسایلی که در بخش قبل تشخیص دادید مربوط به کدام بخش از مشتریان می شود ؟ این افراد چه کسانی هستند ؟ چه ویژگی هایی دارند ؟ در چه دسته بندی هایی قرار می گیرند ، این بخش مشابه بخش مشتریان در بوم مدل کسب و کار است ، با این تفاوت که این بخش با این روبکردی عملیاتی تر تهیه می شود ، منظور از عملیاتی بودن این است که اگر قرار باشد از مثلا هفته آینده بر روی اعتبار سنجی این بوم کار کرد، اولین دسته های مشتریانی که اعتبار سنجی را بر روی آنها انجام خواهیم داد چه افرادی هستند ؟ شما در این بخش باید به دنبال شناسایی پذیرندگان آغازین یا Early Adopters باشید ، منظور از این بخش از مشتریان آن دسته افرادی هستند که به احتمال زیاد علاقه زیادی به محصول شما دارند و بواسطه این علاقه و اشتیاق حاضرند فیدبک هایی در زمینه بهبود محصول شما را ارایه دهند ، بازخوردهای این افراد باعث بهبود سیستم و درک بهتر مشکل و بهبود راه حل ارایه شده از سوی شما می باشد، شناسایی این افراد و کمک گرفتن از آنها نقش بسیار مهمی در موفقیت استارتاپ شما خواهد داشت.

راه حل (Solution):

ما کارآفرینان عاشق راه حل هستیم ، لذا این بخش از بوم ناب از جذابیت ویژه ای برخوردار است.، تا اینجای کار ، مسئله تشخیص داده شد و بخش هایی از مشتریان با رویکرد پذیرندگان آغازین تکمیل شد.به نظر شما بهترین راه حل ممکن برای رفع مسئله تشخیص داده شده برای جامعه هدف اولیه چیست ؟ چگونه باشد بهتر است ، این بخش مقدمه ای برای کمینه محصول پذیرفتنی یا همان MVP: Minimum Viable Product  است .در این بخش از بوم راه حل خود را بصورت مختصر تشریح کنید ، و نقاط قوت آن را مشخص نمایید.البته در کل یادتان باشد ، شما بواسطه بکارگیری یک فرآیند اعتبار سنجی ، احتمالا مجبور خواهید شد بخش های زیادی از بوم را بروز رسانی نمایید.پس خیلی زیاد بر روی این بخش وقت نگذارید ، ممکن است اصلا مشکل یا مسئله درستی را تشخصی نداده باشد.

ارزش پیشنهادی یکتا (Unique Value Proposition):

این بخش مشابه ارزش پیشنهادی دربوم مدل کسب و کار است ، چه دلیلی وجود دارد که مشتریان و کاربران شما را نسبت به رقبا ترجیح دهند ، بعبارتی شما چه چیز ویژه ای دارید ؟در این بخش باید بگونه ای شفاف توضیح دهید که محصول شما چه ارزشی را برای بخش مشتریان ارایه خواهد داد ، و دلیلی که آنها باید شما را انتخاب کنند چیست . این بخش از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، زیرا خروجی نهایی آن ، به گونه ای رابطه ای مستقیم با شعار استارتاپ شما خواهد داشت ، و احتمالا اولین محتوای بازاریابی است که کاربران و مشتریان با آن مواجه می شوند ، بعد از تهیه این بخش حتما با ایک کپی رایتر در مورد نهایی کردن آن مشورت کنید !

 برتری مطلق (Unfair Advantage):

نام دیگر این بخش ، برتری نا عادلانه هم هست ، واقعیت این است که شما باید نسبت به رقبایتان یک سری ویژگی داشته باشید که این ویژگی ها به راحتی قابلیت کپی شدن را نداشته باشند ، البته لازمه به این نکته اشاره کنم که تقریبا همه چیز قابلیت کپی شدن را دارد ولی مسئله زمانبر بودن آن است.نکته ای که در اینجا مطرح می شود این است که در زمان شروع به کار شما ، احتمالا این بخش از بوم ناب خالی خواهد ماند ، چون برتری مطلق ، چیزی است که شاید از همان اول وجود نداشته باشد و باید در طی زمان بوجود آید . این بخش در بوم در نظر گرفته شده است که به شما این نکته را یادآور کند که حتما به فکر خلق یک برتری مطلق در طول زمان باشید.البته ممکن است استارتاپ شما از همان روز اول هم برتری مطلق داشته باشد ، مثلا دسترسی انحصاری به بخش ویژه از مشتریان ، که برای رقبا دسترسی به آنها خیلی سخت و دست نیافتنی باشد ، و یا اینکه یک فناوری خاص که کپی برداری از آن برای رقیبان سخت است .

سنجه‌های کلیدی (Key Metrics):

از کجا بفهمیم که در مسیر درستی قرار داریم ، پیشرفتمان سریع است ، کند است یا یکنواخت ! شما نیاز به یک داشبورد اطلاعاتی دارید که نتایج فعالیت های شما را در عرصه توسعه مشتری و اعتبارسنجی استارتاپتان را برایتان نمایان کند .به این پارامتر های بنیادین ، سنجه ها یا متریک های کلیدی گفته می شود . چه چیزهایی را باید لحظه به لحظه رصد کنیم ، آیا تعداد کاربران ثبت نام شده از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند ؟ یا کاربرانی که محصول را می خرند ؟ یا نسبت ثبت نام کنندگان به خریداران ؟ بطور کلی روش های مختلفی برای تعیین سنجه های کلیدی وجود دارد که در نوشته های آینده به انواع آنها اشاره خواهیم کرد. پیشنهاد میدم این مجموعه پست ها را برای درک بهتر این بخش مطالعه کنید!

 کانال ها (Channels):

شما به روش های گوناگونی می توانید به مشتری دسترسی داشته باشید ، باید از روز اول این راه ها یا به اصطلاح کانال ها را مد نظر قرار دهید و آنها را آزمایش کنید ،باید بررسی کنید و ببینید کدامیک از کانال ها از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند ، ممکنه برخی از کانالها بیهوده باشند و برخی دیگر بسیار مناسب باشند . این بخش از بوم شما را به جستجو و آزمایش در این زمینه هدایت می نماید.کانال های شما ممکن است مجانی و یا پرداختنی، درون گرا یا برون گرا (درون گرا مانند بلاگ، SEO، کتاب الکترونیکی و برون گرا مانند تبلیغات چاپی یا تلویزیونی، نمایشگاه و SEM) و مستقیم یا غیر مستقیم باشند.

ساختار هزینه ها (Cost Structure):

هزینه های اولیه چقدر هستند و از کجا ناشی می شوند ؟حتی‌الامکان هزینه های اصلی را تعیین و هزینه های ثابت و متغیر را از یکدیگر متمایز کنید. در بوم مدل کسب و کار هم این بخش را داشتیم ، ولی در این بوم ، یعنی بوم ناب شما باید کمی با اعداد واقعی کار کنید ، نه فقط سرفصل هزینه ها ، موارد را لیست کنید و بصورت واقعی به آنها بپردازید.حتما سعی کنید تحقیقاتی در مورد نقطه سربرسر و نحوه محاسبه آن انجام دهید و ببینید که در استارتاپتان چگونه باید آن را محاسبه کنید . این بخش رابطه مستقیمی با بخش جریان های درآمدی شما دارد. و بکارگیری این دو بخش در نهایت تعیین می کند که آیا استارتاپ شما سود ده هست یا خیر!

جریان درآمد (Revenue Stream):

چگونه قرار است پول بدست آورید ؟ مشتری چگونه و قرار است در قبال چه چیزی ، چه مبلغی را پرداخت نماید . حجم این درآمد چقدر خواهد بود ؟ در چه زمانی حدس میزنید که بتوانید به چنین درآمدی دست یابید . سرویس های مشابه شما از چه روشهایی برای ارایه خدمات و دریافت پول از مشتریان استفاده می کنند ؟قیمت گذاری به چه صورت است. کدامیک از بخش ها و روشهای درآمدی ، درآمد وسود استارتاپ شما را تعیین می کنند ، باز هم تاکید می کنید در اینجا نیز باید به عدد برسید نه اینکه فقط سرفصل ها را مشخص نمایید.

منبع : دکتراستارتاپ

این مطلب را نیز مطالعه کنید :

آموزش بوم مدل کسب و کار و نحوه تکمیل آن

  • رهبران برند

در این نوشتار ۲۰ کتاب به شما معرفی می‌شود تا با مطالعه آن‌ها بتوانید به‌صورت جدی‌تری پا در عرصه کارآفرینی و به‌راه‌اندازی یک کسب‌وکار موفق بگذار‌ید.


 

امروزه، بسیاری از کارمندان به فکر راه انداختن یک کسب‌وکار برا‌ی خودشان هستند و تمایل دارند که خودشان صاحب یک کسب‌وکار شوند. اما فضای کسب‌وکارها دائما درحال رقابتی‌تر شدن است و یک کارآفرین در صورتی در راه‌اندازی یک استارتاپ موفق خواهد بود که یک برنامه‌ریزی دقیق و استراتژی قوی برای خود داشته باشد. اگر این افراد، برای چنین شرایطی آمادگی کافی نداشته باشند، ممکن است به هدف خود نرسند و نتوانند یک کسب‌وکار موفق را شروع کنند.

 

بنابراین، هر کارآفرین برای داشتن یک کسب‌وکار خوب ‌نیاز به استفاده از تجربیات دیگران دارد. ازاین‌رو، مطالعه کتاب‌‌های مختلف می‌تواند در این زمینه به او کمک کند. کتاب، یکی از ارزشمندترین منابع دانش است که حتی شاید بهترین پادکست‌ها و ویدئو‌ها هم نتوانند جایگزین آن شوند؛ اما یافتن کتاب‌های سودمند شاید یکی از چالش‌های پیش‌روی هر کارآفرین باشد. کتابی برای یک کارآفرین می‌تواند سودمند باشد که نه تنها در او انگیزه ایجاد کند و او را برای رسیدن به هدف آماده کند؛ بلکه باید در این فرآیند او را راهنمایی کند.

 

معرفی ۲۰ کتاب که هر کارآفرین باید بخواند!

کتاب “نوپای ناب: کارآفرینان امروزی چگونه از نوآوری برای‌ خلق کسب‌وکارهای بسیار موفق استفاده می‌کنند؟”

 

این کتاب توسط Eric Ries تحت عنوان The Lean Startup: How Today’s Entrepreneurs Use Continuous Innovation to Create Radically Successful Businesses  نوشته شده است. Ries در کتاب خود یک مدل برای مدیریت چیزی که تا حدودی غیر قابل کنترل است، یعنی‌ همان کسب‌وکار استارتاپی، ارائه می‌دهد. دو مفهوم کلیدی در  افکار Ries، یادگیری و تجربه کردن هستند.

 

او بر این باور است که یک کارآفرین بر اساس روش مطرح شده در این کتاب می‌تواند یک کسب‌وکار موفق راه اندازد. در ا‌ین کتاب، روش‌های تولید و مدیریت یک کسب‌وکار به‌‌صورت گام‌به‌گام و همراه با مثال‌هایی از شرکت‌های بزرگ ارائه شده است.

 

این کتاب، پرفروش‌ترین کتاب آمازون در سال ۲۰۱۳ در حوزه کارآفرینی است و اصلی‌ترین دلیل مطرح شدن گسترده کتاب نوپای ناب، کاربردی بودن آن در فضای کارآفرینی است.

 

کتاب نوپای ناب به شما یاد می دهد که به جای تلف کردن وقت برای ساخت برنامه‌های پیچیده برای کسب‌وکار به تست چشم‌انداز خود به صورت مستمر بپردازید و خود را با شرایط تطبیق دهید.

 

چه یک فرد با تجربه در زمینه استارتاپ‌ها باشید و چه یک تازه‌کار، هر کارآفرین در تمام پروسه یادگیری خود نیاز دارد تا دانش خود را در تمام سطوح راهبری و مدیریتی افزایش دهد. بنابراین، خواندن این کتاب برای شما مفید است. حتی اگر شما در محیط ‌ استارتاپی نیستید، اما می‌خواهید از ایده‌های مشابه برای مدیریت پروژه جدید، راه‌اندازی محصول یا خدمات جدید استفاده کنید، این کتاب را بخوانید.

 

 

کتاب “هفته کاری ۴ ساعته: فرار از ۵ تا ۹ ساعت کاری، در هر کجا که باشید، به ثروتمندان جدید بپیوندید”

 

 

این کتاب توسط Timothy Ferriss تحت عنوان The 4-Hour Workweek: Escape 9-5, Live Anywhere, and Join the New Rich نوشته شده است.

 

Ferriss در کتاب خود بیان داشته که چگونه می‌توان درآمد سالانه ۴۰هزار دلاری با ۸۰ ساعت کار در هفته را به ۴۰ هزار دلار درآمد در هر ماه تنها با ۴ ساعت کار در هفته رساند.

 

شاید این مساله به نظر غیر ممکن بیاید. در واقع منظور او از انتخاب این عنوان برای کتاب خود این بوده است که چگونه می‌توان زمان خود را تاثیرگذارتر و مفیدتر سپری کرد. شما به کمک این کتاب می‌توانید برای تمام لحظات خود در طول روزهای مختلف هفته استراتژی داشته باشید و بیشترین بهره را از زمان ببرید.

به عقیده Ferriss یک کارآفرین نمی‌تواند با زیاد کار کردن زندگی کند. این کتاب شاید باعث شود که شما کمتر اما هوشمندانه‌تر کار کنید و دست‌آوردهای بیشتری به دست آورید و حتی بتوانید یک کسب‌وکار استارتاپی به راه بیاندازید.

 

کتاب “۷ عادت مردمان موثر: درس‌های قدرتمند در تغییر شخصی”

 

این کتاب حاصل گردآوری مطالب سمیناری ‌است که Stephen R. Covey در سال ۱۹۹۲، در مورد هفت عادت مردمان موثر برای مدیران و موسسان ‌شرکت‌های بزرگ آمریکا برگزار کرد. این کتاب تحت عنوان The 7 Habits of Highly Effective People: Powerful Lessons in Personal Change منتشر شده است.

 

Covey در کتاب پرفروش خود یک قاعده و اصل کلی برای حل مشکلات شخصی و حرفه‌ای به شما ارائه می‌دهد. او در مقدمه کتابش می‌گوید: “قانون‌هایی جهانی برای سعادت وجود دارد که در طول تاریخ و در  همه جوامع مشترک است. من این قانون‌ها را کشف نکرده‌ام، صرفاً شناسایی کرده‌ام. پیروزی در هر جایی وابسته به هماهنگ بودن با قوانین آن‌جاست. قانون‌ها ثابت هستند ولی چگونگی بکارگیری آن‌ها در هر فرد متفاوت است و بسته به ابتکارها و استعدادهای او دارد.”

 

این کتاب قوانین حاکم را به شما معرفی می‌کند تا در مسیر بهتر حرکت کنید و ضمناً به شما شیوه آغاز حرکت و روش پیمودن ادامه مسیر را هم خواهد گفت.

 

هر کارآفرین به کمک این کتاب یاد خواهد گرفت که چگونه با تغییرات سازگار شود، از فرصت هایی که برایش ایجاد می‌شود، استفاده کند و تمام این کارها را با یکپارچگی انجام دهد.

 

مخاطبان این کتاب، تنها مدیران نیستند؛  هر فردی که می‌خواهد در روابط شغلی، خانوادگی و در  زندگی خود، فردی موثر شناخته شود، جزء مخاطبان این کتاب قرار می‌گیرد. چرا که این کتاب هفت عادت را معرفی می‌کند و معتقد است افراد با ایجاد این عادات در خود در درازمدت می‌آموزند که چگونه موثر واقع شوند.

 

کتاب “رضایت مندی در کسب‌وکار: یک راه برای سود، اشتیاق و هدف”

 

 

این کتاب توسط Tony Hsieh، کارآفرین بزرگ و صاحب فروش آنلاین آمریکا، تحت عنوان Delivering Happiness: A Path to Profits, Passion, and Purpose نوشته شده است. این کتاب، پرفروش‌ترین کتاب سال آمریکا در سال ۲۰۱۰ شد.

 

در این کتاب، Tony Hsieh، مدیر عامل شرکت Zappos، چشم انداز خود را برای نوع دیگری از فرهنگ سازمانی ارائه می‌دهد. او تجربیات خود در  Zappos براى رسیدن به بیش از یک میلیارد دلار فروش نا‌خالص در کمتر از ده سال و واگذار کردن آن به شرکت آمازون را بیان می‌کند. شما به کمک این کتاب می‌توانید توازن صحیح سود، اشتیاق و هدف را در تجارت و زندگى بسنجید.

 

این کتاب که در قالب داستان و خاطرات نویسنده، بیان‌ موفقیت‌ها، شکست‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای کسب‌وکارهایش است و پیشنهادها و راهکارهای کاربردی برای موفقیت و رضایت‌مندی درونی و بیرونی ارائه می‌نماید؛ برای هر کارآفرین، فعالین حوزه تجارت و کسب‌وکار و مدیران سازمان‌ها توصیه می‌شود.

 

کتاب “خانم رئیس”

 

این کتاب که یکی از  کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز است توسط Sophia Amoruso، رئیس و بنیان گذار کمپانی  Nasty Gal، تحت عنوان Girlboss منتشر شده است. Sophia کار خود را با فروش یک لباس قدیمی در سایت eBay، که آن را به قیمت پایینی خریداری  کرده بود، شروع می‌کند‌. این لباس به قیمت بسیار بالایی به فروش می رسد و همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. اما بعد از چند وقت، دیگر فروش او مثل قبل پیش نمی رود و او تصمیم می‌گیرد تا وبسایت شخصی خود را راه‌اندازی کند. کتاب خانم رئیس روایتگر زندگی Sophia Amoruso است و به یک کارآفرین اعتمادبه‌نفس کافی برای انجام کاری بزرگ می‌دهد.

 

  • رهبران برند

بوم مدل کسب و کار (Business Model Canvas)  ابزاری مدیریتی و کارآفرینانه است که به شما اجازه می‌دهد مدل کسب و کار خود را توصیف، طراحی و اختراع کرده یا  آن‌ را به چالش کشیده و یا در آن چرخش (Pivot) ایجاد کنید.

این بوم جدولی 9 بخشی است که بخش‌های مختلف یک محصول یا ایده شامل ارزش پیشنهادی، زیرساخت‌ها، مشتری‌ها و منابع درآمد را مشخص می‌‌کند، که در ادامه به توضیح این 9 بخش خواهیم پرداخت :

 بخش مشتریان (Customer Segments) : در این بخش شما باید مشتریان و کاربران هدف خود را لیست می کنید. برای مثال اگر اسنپ را در نظر بگیرید، شما باید در بخش مشتریان مسافران و راننده ها را وارد کنید و یا اگر شبکه اجتماعی مثل فیس بوک را در نظر بگیرید، باید در این بخش افرادی که پروفایل ایجاد می کنند و شروع به فعالیت می کنند (کاربران) و همچنین تبلیغ کنندگان (مشتریان) را بنویسید.

ارزش پیشنهادی (Value Proposition) : ارزشی است که شما به هر بخش از مشتریان خود ارائه می کنید مثلا ارزش پیشنهادی که اسنپ به مشتریان خود ارائه می کند قیمت های پایین است و ماشین در سریع ترین زمان ممکن در اختیار مسافران است و ارزشی که به رانندگان خود ارائه می کند ، این است که در هر قسمتی از شهر باشند درخواست سفر دارند و همچنین هیچ اجباری برای تعداد سفر در روز و زمان کاری نیز ندارند.

کانال های ارتباطی (Channels) : در این بخش شما کانال ها و راه هایی که از طریق آن ارزش پیشنهادی خود را به دست مشتری میرسانید لیست میکنید. مثلا استارتاپ زود فود از طریق دو کانال اپلیکیشن و وبسایت با مشتریان خود در ارتباط است.

ارتباط با مشتریان (Customer Relationships) : شما در این بخش فعالیت هایی را که قرار است در راستای حفظ رضایت مشتری و تقویت ارتباط با مشتری انجام دهید را لیست می کنید. برای مثال پشتیبانی مشتری یا خدمات پس از فروشی که شما به مشتریان خود ارائه می دهید. به طور خلاصه می توان گفت این بخش تمام فعالیت هایی که شما در طول مسیر خرید یک مشتری از زمانی که با شما آشنا می شود تا زمانی که خرید خود را انجام می دهد و حتی بعد از آن را شامل می شود.

 

جریان درآمد (Revenue Streams) : در این بخش شما مشخص می کنید که از چه طریقی و به چه میزان قرار است درآمد داشته باشید. یک شرکت می تواند چندین روش درآمدزایی داشته باشد که شما باید تمام آنها را با جزییاتی کامل و به همراه اعداد و ارقام در این بخش بنویسید.

مثلا در مورد اسنپ یکی از روش های درآمدی همان 13 درصد کمیسیون برای هر سفر می باشد که از راننده دریافت می کند و یا شاید شیوه درآمدی برای یک وبسایت فقط تبلیغاتی که درون سایت دریافت می کند باشد. توجه داشته باشید که یک کسب و کار می تواند چندین روش درآمدزایی داشته باشد که شما می بایست تمامی آنها را در این بخش لیست کنید

 

شرکای کلیدی (Key Partners) : در این بخش باید ارتباطاتی که به رشد کسب و کار شما کمک خواهد کرد را وارد نمایید. این بخش می تواند شامل دیگر شرکت ها، ارگان های دولتی، نهادها و… باشد. این بخش را با هم تیمی یا بنیانگذار اشتباه نگیرید. برای درک بهتر این بخش به مثال زیر توجه کنید :

فرض کنید استارتاپ شما شبیه به استارتاپ زود فود باشد. شما اگر بخواهید بخش شرکای کلیدی را برای کسب و کار خود پر کنید قطعا اپلیکیشن بازار و یا شاید برخی از مجلات و وبسایت ها که به تبلیغ شما می پردازند و یا حتی بزرگترین و معروف ترین رستوران های تهران که باعث هرچه زودتر برند شدن شما می شود را باید وارد این بخش کنید.

 

فعالیت های کلیدی (Key Activities) : فعالیت هایی هستند که شما باید برای پیشبرد یک پروژه و طی کردن مسیر  آنها را انجام دهید. مثل تبلیغات ، بازاریابی ، توسعه محصول و

 

منابع کلیدی (Key Resources) : منظور منابعی است که شما در طول مسیر پروژه به آنها نیاز دارید. مثل منابع مالی برای تبلیغات ، حقوق کارمندان و…  یا منابع انسانی مثل برنامه نویس ،  تیم پشتیبانی ، تیم بازاریابی و… یا حتی دفتر کار برای استقرار کارکنان نیز جزء منابع فیزیکی دسته بندی می شوند.

ساختار هزینه ها (Cost Stracture) : در این بخش شما هزینه های انجام پروژه را باید لیست کنید که عمدتا به دو دسته هزینه های ثابت (هزینه اجاره دفتر ، حقوق کارکنان و…) و هزینه های متغیر (هزینه پهنای باند ، تبلیغات و…) تقسیم می شود که معمولا هزینه های متغیر بسته به میزان توسعه کسب و کار شما متفاوت است.

 بخش سمت راست بومتمرکز اصلی این بخش از بوم روی مشتری است. می توان از این بخش برای ایده پردازی نیز استفاده کرد. معمولا این کار را با دو بخش ارزش پیشنهادی و بخش مشتریان شروع می کنند.

بخش سمت چپ بومتمرکز اصلی این بخش از بوم روی کسب و کار است. این بخش کاملا منطقی است شامل حقایق و واقعیت ها می شود.

ترکیب بخش سمت راست و سمت چپ بوم به همراه بخش ارزش پیشنهادی که در مرکز قرار دارد تبادل ارزش میان کسب و کار شما و مشتریانتان را نشان می دهد.

منبع: داناپ

 

 


  • رهبران برند

  • رهبران برند


در طی سال ها با هزاران میلیونر خودساخته مصاحبه شده و درباره زندگی آنها پژوهش صورت گرفته است تا مشخص شود که چرا و چگونه آنها با انسان های عادی تفاوت دارند. به نظر می رسد که میلیونرهای خودساخته، در مقایسه با بسیاری از انسان ها، ویژگی های شخصیتی معینی را در وجودشان پرورش داده اند:


1) متمرکز بودن: آنها هر ماهه، 10 تا 20 ساعت از زمان شان را برای مطالعه کردن و اندیشیدن درباره پس انداز کردن و سرمایه گذاری کردن صرف می کنند.


2) توجه کردن به آینده ای بلندمدت: آنها اهداف مالی خودشان را برای 10 تا 20 سال بعد تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها به شدت می کوشند.


3) اقتصادی بودن: آنها در خرج کردن پول بسیار صرفه جو هستند.


4) خویشتن دار بودن: آنها خویشتن داری را تمرین می کنند و از دنبال کردن راهکار کمترین تلاش و جستجو کردن شادی های لحظه ای می پرهیزند.


5) شهامت داشتن: آنها ریسک ها و خطرهای احتمالی و هوشمندانه را در مسیر دستیابی به اهداف شان می پذیرند.


6) سخت کوش بودن: آنها به طور میانگین، حدود 59 ساعت در هفته کار می کنند.


7) پشتکار داشتن: آنها هرگز تسلیم و ناامید نمی شوند.


برگرفته از: پژوهش های آقای برایان تریسی (آموزگار کسب ثروت، کارآفرینی و موفقیت)                                                                      

  • رهبران برند


▪️سواد مالی تان را تا حد ممکن بالا  ببرید اگر هنوز برای دیگران کار  میکنید یا رویای راه انداختن یک کسب وکار مستقل و داشتن شغلی آزاد برای شما تبدیل به یک رویا شده است مطمئن باشید که یک جای کار می لنگد و آن این است که سواد مالی تان هنوز به قدر کافی زیاد نشده است . هر چه قدر سواد و دانش مالی تان قبل از سرمایه گذاری کم باشد خطراتی که متوجه سرمایه شما خواهد بود بیشتر خواهد شد .

▪️رابطه مستقیمی بین افزایش سواد مالی و هوش مالی وجود دارد هر چه قدر  دانش مالی تان کمتر باشد هوش مالی تان نیز به طبع کمتر خواهد شد و ریسک سرمایه گذاری بیشتر .

▪️لازم به ذکر است سواد مالی چیزی نیست که بتوان آن را در طی یک  یا چند روز یاد گرفت بلکه آشنایی با  پیچ  و خم های سرمایه گذاری در هر زمینه ای از املاک و مستغلات گرفته تا  خرید سهام و بازار بورس و راه اندازی یک کسب و کار با گذشت زمان و کسب تجربه میسر میشود . سواد و هوش مالی یعنی آن که یاد بگیرید چطور از بدهی ها در جهت پول سازی استفاده کنید یا منابع محدود را به فرصت های مالی قابل توجه تبدیل کنید مثلا " اصل خرید یک خانه معمولی کوچک با یک آپارتمان پر واحد فرقی نمی کند اما تفاوت این که از هر دو چگونه در جهت سود دهی استفاده کنیم به سواد و هوش مالی سرمایه گذار بستگی دارد .

▪️اگر نخواهید که سواد مالی تا را افزایش دهید احتمالا" درآمدی که امروز کسب میکنید بالاترین درآمدی خواهد بود که میتوانی کسب کنید . پیشرفت شما به اندازه سطح سواد و دانش شما خواهد بود  ، هوش مالی پائین یعنی درآمدی متوسط و ناچیز اما سواد  و هوش مالی بالا یعنی سرمایه گذاری و راه اندازی یک بیزینس .

▪️در اصل خطر سرمایه گذاری و حوزه سرمایه گذاری نیست چیزی که پول و سرمایه شما را تهدید میکند خودتان هستید این شما هستید که به عنوان یک سرمایه گذار باید تشخیص دهید کدام حوزه سرمایه گذاری بیشتر مناسب شماست یا با توجه به ارزیابی همه شرایط کدام حوزه سرمایه گذاری پر بازده تر است 

▪️قبل از 35 سالگی تکلیف خود را با خود و زندگی شغلی تان مشخص کنید اگر تا این زمان هم مشاغل مختلفی داشته اید و در محیط های گوناگون کار کرده اید باید برای خود تجربه ای اندوخته باشید و از این جا به بعد روی یک کار ثابت سرمایه گذاری کنید .

▪️اصولا " از این شاخه به  آن شاخه پریدن مخصوصا " در دنیای بیزینس جالب نیست اگر هم پای صحبت بزرگان سرمایه گذاری و بازار بنشینید به شما خواهند گفت که از دوران نوجوانی کاری را برای خود انتخاب کرده اند و با کار آموزی و به اصطلاح شاگردی  و کسب تجربه توانسته اند، خود از بزرگان عرصه مورد نظر بشوند انتخاب یک مسیر مشخص و ثابت ا ز این جهت مفید است که شما اگر از سن کم در آن کار بوده باشید  حسابی چم و خم کار را یاد خواهید گرفت و  دوستان و آشنایان و ارتباطات زیادی در این مسیر خواهید داشت و حتی ممکن است بتوانید بدون داشتن سرمایه در آن  عرصه کسب و کار مستقل خود را راه بیاندازید .

▪️به حرف مردم گوش نکنید و نگذارید صحبت های آن ها روی شما تاثیر بگذارد ، اکثر مردم از اسم سرمایه گذاری و راه اندازی کسب و کار و مدیریت و ... . وحشت دارند و مدام به شما میگویند نمی شود یا نمی توانی یا شدنی نیست . این تنها یک دلیل دارد و آن این است که خود آن ها از شروع یک کار  و سرمایه جمع کردن می ترسند و  از انجام آن عاجزند به همین دلیل میخواهند آن را به شما هم بسط دهند .

▪️دونالد ترامپ سرمایه گذار  و کارآفرین و سیاستمدار معروف آمریکایی میگوید هر آن چه به دست آورده ام در مقابل آن چه میتوان انجام دهم بسیار ناچیز و حقیر است . سرمایه گذاران این چنینی موفقیت ها و دستاورد های شان را کوچک نشان  میدهند تا همواره اشتیاق برای جلو رفتن را داشته باشند ، به خود  بگویید خب این سرمایه گذاری عالی ست ، اما تازه این اول کار است و  عرصه های زیادی برای سرمایه گذاری های بزرگ تر و وسیع تر وجود دارد.                                                     

  • رهبران برند


1. سرسخت و انعطاف پذیر باشید

2. قانون دو عدد پیتزا

بزوس اعتقاد به تشکیل گروه های کوچک دارد. (شاید این تمایل ریشه در دورانی باشد که هنوز استارتاپ خود را راه اندازی نکرده بود.) او بر این عقیده است که برای کارهای تیمی باید "قانون دو پیتزا" حاکم باشد. به این معنا که تیم کاری شما باید به اندازه ای کوچک باشد که دو عدد پیتزا بتواند کل افراد تیم را سیر کند. در واقع دو پیتزا می تواند پاسخگوی 6 تا 7 نفر باشد.

بزوس پیشنهاد می دهد که تیم های کاری را تا حد امکان کوچک نگه دارید       

 3. به استقبال تجربه های جدید بروید                                                       

 4. شوق نوآوری داشته باشید

 5. افکار بلند مدت داشته باشید

6. تجربه و اشتیاق به اختراع، نوآوری را رقم می زند

7. به جای ارائه دادن با اسلاید، متن بدهید

8. نسبت به نیاز مشتری وسواس نشان دهید

  • رهبران برند

 

1. استیو جابز (Steve Jobs) بنیانگذار Apple:

"معیاری برای تعیین کیفیت باشید. اغلب افراد عادت ندارند عالی باشند ولی شما می توانید بهترین باشید."

 

2. ریچارد برانسون (Richard Branson) بنیانگذار Virgin Group:

"بزرگترین علاقه مندی من در زندگی این بوده است که برای خودم هدف های دست نیافتنی قرار دهم و سپس تمام سعی خودم را برای رسیدن به این اهداف به کار بندم."

 

3. جان دی راکفلر (John D. Rockefeller) بنیانگذار Standard Oil:

"پیدا کردن یک دوست در یک تجارت خیلی بهتر از پایه گذاری یک تجارت بر اساس یک رابطه دوستانه است."

 

4. توماس ادیسون (Thomas Edison) مخترع لامپ :

"من هیچ وقت شکست نخوردم من فقط 10 هزار راه پیدا کردم که به هدف نمی رسید."

 

5. ری کراک (Ray Kroc) رئیس افسانه ای مک دونالد :

"شانس با تلاش ارتباط مستقیم دارد. هر چه قدر بیشتر تلاش کنید خوش شانس تر خواهید بود. "

 

6. دونالد ترامپ (Donald Trump) رئیس سازمان ترامپ :

"گاهی اوقات شما با شکست در یک نبرد، راهی برای پیروزی در جنگ پیدا می کنید. "

 

7. بیل گیتس (Bill Gates) بنیانگذار Microsoft :

"موفقیت یک معلم فریبکار است . او به افراد باهوش تلقین می کند که شما هیچگاه اشتباه نمی کنید."

 

8. والت دیزنی (Walt Disney) بنیانگذار کمپانی والت دیزنی :

"یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیر ممکن است."

 

9. سام والتون (Sam Walton) بنیانگذار وال مارت :

"داشتن بالاترین سطح انتظار، کلید موفقیت در هر چیزیست."

 

10. جف بزوس (Jeff Bezos) موسس سایت آمازون :

"برند شما آن چیزی است که مردم در مورد شما می گویند، زمانی که شما در اطاق نیستید."

 

11. لری الیسون (Larry Ellison) بنیانگذار کمپانی اُراکل :

"زمانی که شما شروع به نو آوری می کنید، باید خودتان را آماده کنید که همه شما را دیوانه خطاب کنند."

 

12. هنری فورد (Henry Ford) بنیانگذار کمپانی فورد :

"چه شما فکر کنید که می توانید کاری را انجام دهید و چه فکر کنید که نمیتوانید آن کار را انجام دهید، در هر دو حالت درست فکر می کنید."

 

13. کارلوس اسلیم (Carlos Slim) صاحب کمپانی Telecoms :

"زمانی که شما برای تفکرات و اعتقادات دیگران زندگی می کنید، در حقیقت شما مرده اید."

 

14. ماری کی اش (Mary Kay Ash) بنیانگذار کمپانی آرایشی بهداشتی ماری کی :

"الزاما افراد با استعداد با انبوهی از ایده های ناب بهترین ها نیستند. بهترین ها کسانی هستند که حتی اگر فقط یک ایده دارند رسیدن به آن را دنبال می کنند."

 

15. لری پیج (Larry Page) بنیانگذار گوگل :

"زندگی دو شانس به شما داده است: یکی اینکه تغییراتی بزرگ در دنیا به وجود آورید و دیگری اینکه تغییراتی کوچک در کسانی که دوستشان دارید. هر دو اینها شانس های فوق العاده ای هستند و فراموش نکنید که فرصت شما بسیار کوتاه است و خیلی زودتر از آن چیزی که تصور کنید به پایان نزدیک میشوید...


  • رهبران برند