- ۰ نظر
- ۲۷۱ نمایش
فرض کنید اخیراً کسب و کاری با هدف تولید و عرضهی بستنی تأسیس شده و با توجه به اینکه طعم و شکل بستنیهایش با محصولات موجود در بازار متفاوت است، قصد دارد مشتریان بالقوه را از این تفاوت آگاه کرده و آنها را به خرید این بستنیهای جدید، ترغیب کند.
این کسب و کار تصمیم میگیرد در کنار روشهای متعارف، مانند تبلیغ در فضای فیزیکی و اسپانسر شدن در نمایشگاههای مختلف، از محتوای دیجیتال و فضای اینترنت (وب و شبکه های اجتماعی) هم برای اطلاعرسانی گستردهتر در زمینهی محصول خود استفاده کند و در یک کلام، به سراغ دیجیتال مارکتینگنیز برود.
برای استفاده از ابزارهای دیجیتال در چنین کسب و کاری، میتوان دو نگرش متفاوت را تصور کرد:
با توجه به تعریفهایی که تا کنون – به عنوان قرارداد داخلی – مطرح کردهایم، استفادهی مقطعی از محتوا برای رونق کسب و کار را میتوان زیرمجموعهی فعالیت بازاریابی محتوا در نظر گرفت.
احتمالاً روندی که در استفاده از بازاریابی محتوا برای رونق بستنی فروشی (یا هر کسب و کار دیگر) در نظر گرفته میشود شبیه مسیر زیر است:
در این نوشتار ۲۰ کتاب به شما معرفی میشود تا با مطالعه آنها بتوانید بهصورت جدیتری پا در عرصه کارآفرینی و بهراهاندازی یک کسبوکار موفق بگذارید.
امروزه، بسیاری از کارمندان به فکر راه انداختن یک کسبوکار برای خودشان هستند و تمایل دارند که خودشان صاحب یک کسبوکار شوند. اما فضای کسبوکارها دائما درحال رقابتیتر شدن است و یک کارآفرین در صورتی در راهاندازی یک استارتاپ موفق خواهد بود که یک برنامهریزی دقیق و استراتژی قوی برای خود داشته باشد. اگر این افراد، برای چنین شرایطی آمادگی کافی نداشته باشند، ممکن است به هدف خود نرسند و نتوانند یک کسبوکار موفق را شروع کنند.
بنابراین، هر کارآفرین برای داشتن یک کسبوکار خوب نیاز به استفاده از تجربیات دیگران دارد. ازاینرو، مطالعه کتابهای مختلف میتواند در این زمینه به او کمک کند. کتاب، یکی از ارزشمندترین منابع دانش است که حتی شاید بهترین پادکستها و ویدئوها هم نتوانند جایگزین آن شوند؛ اما یافتن کتابهای سودمند شاید یکی از چالشهای پیشروی هر کارآفرین باشد. کتابی برای یک کارآفرین میتواند سودمند باشد که نه تنها در او انگیزه ایجاد کند و او را برای رسیدن به هدف آماده کند؛ بلکه باید در این فرآیند او را راهنمایی کند.
معرفی ۲۰ کتاب که هر کارآفرین باید بخواند!
کتاب “نوپای ناب: کارآفرینان امروزی چگونه از نوآوری برای خلق کسبوکارهای بسیار موفق استفاده میکنند؟”
این کتاب توسط Eric Ries تحت عنوان The Lean Startup: How Today’s Entrepreneurs Use Continuous Innovation to Create Radically Successful Businesses نوشته شده است. Ries در کتاب خود یک مدل برای مدیریت چیزی که تا حدودی غیر قابل کنترل است، یعنی همان کسبوکار استارتاپی، ارائه میدهد. دو مفهوم کلیدی در افکار Ries، یادگیری و تجربه کردن هستند.
او بر این باور است که یک کارآفرین بر اساس روش مطرح شده در این کتاب میتواند یک کسبوکار موفق راه اندازد. در این کتاب، روشهای تولید و مدیریت یک کسبوکار بهصورت گامبهگام و همراه با مثالهایی از شرکتهای بزرگ ارائه شده است.
این کتاب، پرفروشترین کتاب آمازون در سال ۲۰۱۳ در حوزه کارآفرینی است و اصلیترین دلیل مطرح شدن گسترده کتاب نوپای ناب، کاربردی بودن آن در فضای کارآفرینی است.
کتاب نوپای ناب به شما یاد می دهد که به جای تلف کردن وقت برای ساخت برنامههای پیچیده برای کسبوکار به تست چشمانداز خود به صورت مستمر بپردازید و خود را با شرایط تطبیق دهید.
چه یک فرد با تجربه در زمینه استارتاپها باشید و چه یک تازهکار، هر کارآفرین در تمام پروسه یادگیری خود نیاز دارد تا دانش خود را در تمام سطوح راهبری و مدیریتی افزایش دهد. بنابراین، خواندن این کتاب برای شما مفید است. حتی اگر شما در محیط استارتاپی نیستید، اما میخواهید از ایدههای مشابه برای مدیریت پروژه جدید، راهاندازی محصول یا خدمات جدید استفاده کنید، این کتاب را بخوانید.
کتاب “هفته کاری ۴ ساعته: فرار از ۵ تا ۹ ساعت کاری، در هر کجا که باشید، به ثروتمندان جدید بپیوندید”
این کتاب توسط Timothy Ferriss تحت عنوان The 4-Hour Workweek: Escape 9-5, Live Anywhere, and Join the New Rich نوشته شده است.
Ferriss در کتاب خود بیان داشته که چگونه میتوان درآمد سالانه ۴۰هزار دلاری با ۸۰ ساعت کار در هفته را به ۴۰ هزار دلار درآمد در هر ماه تنها با ۴ ساعت کار در هفته رساند.
شاید این مساله به نظر غیر ممکن بیاید. در واقع منظور او از انتخاب این عنوان برای کتاب خود این بوده است که چگونه میتوان زمان خود را تاثیرگذارتر و مفیدتر سپری کرد. شما به کمک این کتاب میتوانید برای تمام لحظات خود در طول روزهای مختلف هفته استراتژی داشته باشید و بیشترین بهره را از زمان ببرید.
به عقیده Ferriss یک کارآفرین نمیتواند با زیاد کار کردن زندگی کند. این کتاب شاید باعث شود که شما کمتر اما هوشمندانهتر کار کنید و دستآوردهای بیشتری به دست آورید و حتی بتوانید یک کسبوکار استارتاپی به راه بیاندازید.
کتاب “۷ عادت مردمان موثر: درسهای قدرتمند در تغییر شخصی”
این کتاب حاصل گردآوری مطالب سمیناری است که Stephen R. Covey در سال ۱۹۹۲، در مورد هفت عادت مردمان موثر برای مدیران و موسسان شرکتهای بزرگ آمریکا برگزار کرد. این کتاب تحت عنوان The 7 Habits of Highly Effective People: Powerful Lessons in Personal Change منتشر شده است.
Covey در کتاب پرفروش خود یک قاعده و اصل کلی برای حل مشکلات شخصی و حرفهای به شما ارائه میدهد. او در مقدمه کتابش میگوید: “قانونهایی جهانی برای سعادت وجود دارد که در طول تاریخ و در همه جوامع مشترک است. من این قانونها را کشف نکردهام، صرفاً شناسایی کردهام. پیروزی در هر جایی وابسته به هماهنگ بودن با قوانین آنجاست. قانونها ثابت هستند ولی چگونگی بکارگیری آنها در هر فرد متفاوت است و بسته به ابتکارها و استعدادهای او دارد.”
این کتاب قوانین حاکم را به شما معرفی میکند تا در مسیر بهتر حرکت کنید و ضمناً به شما شیوه آغاز حرکت و روش پیمودن ادامه مسیر را هم خواهد گفت.
هر کارآفرین به کمک این کتاب یاد خواهد گرفت که چگونه با تغییرات سازگار شود، از فرصت هایی که برایش ایجاد میشود، استفاده کند و تمام این کارها را با یکپارچگی انجام دهد.
مخاطبان این کتاب، تنها مدیران نیستند؛ هر فردی که میخواهد در روابط شغلی، خانوادگی و در زندگی خود، فردی موثر شناخته شود، جزء مخاطبان این کتاب قرار میگیرد. چرا که این کتاب هفت عادت را معرفی میکند و معتقد است افراد با ایجاد این عادات در خود در درازمدت میآموزند که چگونه موثر واقع شوند.
کتاب “رضایت مندی در کسبوکار: یک راه برای سود، اشتیاق و هدف”
این کتاب توسط Tony Hsieh، کارآفرین بزرگ و صاحب فروش آنلاین آمریکا، تحت عنوان Delivering Happiness: A Path to Profits, Passion, and Purpose نوشته شده است. این کتاب، پرفروشترین کتاب سال آمریکا در سال ۲۰۱۰ شد.
در این کتاب، Tony Hsieh، مدیر عامل شرکت Zappos، چشم انداز خود را برای نوع دیگری از فرهنگ سازمانی ارائه میدهد. او تجربیات خود در Zappos براى رسیدن به بیش از یک میلیارد دلار فروش ناخالص در کمتر از ده سال و واگذار کردن آن به شرکت آمازون را بیان میکند. شما به کمک این کتاب میتوانید توازن صحیح سود، اشتیاق و هدف را در تجارت و زندگى بسنجید.
این کتاب که در قالب داستان و خاطرات نویسنده، بیان موفقیتها، شکستها، فرصتها و تهدیدهای کسبوکارهایش است و پیشنهادها و راهکارهای کاربردی برای موفقیت و رضایتمندی درونی و بیرونی ارائه مینماید؛ برای هر کارآفرین، فعالین حوزه تجارت و کسبوکار و مدیران سازمانها توصیه میشود.
کتاب “خانم رئیس”
این کتاب که یکی از کتابهای پرفروش نیویورک تایمز است توسط Sophia Amoruso، رئیس و بنیان گذار کمپانی Nasty Gal، تحت عنوان Girlboss منتشر شده است. Sophia کار خود را با فروش یک لباس قدیمی در سایت eBay، که آن را به قیمت پایینی خریداری کرده بود، شروع میکند. این لباس به قیمت بسیار بالایی به فروش می رسد و همچنان به کار خود ادامه میدهد. اما بعد از چند وقت، دیگر فروش او مثل قبل پیش نمی رود و او تصمیم میگیرد تا وبسایت شخصی خود را راهاندازی کند. کتاب خانم رئیس روایتگر زندگی Sophia Amoruso است و به یک کارآفرین اعتمادبهنفس کافی برای انجام کاری بزرگ میدهد.
1- Brand Judgments: قضاوت ها نسبت به برند
عبارتند از نظرات شخصی مشتریان و ارزیابی های آنها از برند که از کنار هم گذاردن عملکردهای متفاوت و تداعی های تصویری از برند در ذهن مشتریان شکل می گیرد.
2- Brand Feelings: احساسات نسبت به برند
پاسخها و عکس العمل های احساسی مشتریان به برند است. این احساسات با جریانات و تاثیرات اجتماعی ناشی از برند مرتیط هستند.
3- Brand Image: تصویر برند
به مفهوم نگرش مشتریان نسبت به برند که بر پایه ی تداعیات ذهنی آنها نمود می یابد. به بیان دیگر تداعیات ذهنی از برند، سایر گره های اطلاعاتی مرتبط با گره یک برند در حافظه ما هستند و مفهوم برند را برای ما روشن تر می سازند.
4- Brand Awareness: آگاهی از برند
آگاهی ما از برند با قدرت گره اطلاعاتی در حافظه هریک از ما مرتبط است؛ توانایی مشتریان در شناسایی برند، تحت شرایط گوناگون، نشان دهنده میزان آگاهی آنها از برند است. آگاهی از برند یکی از عوامل اصلی در خلق ارزش افزوده برند بوده و همچنین یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار بر سطح دانش مشتریان از برند به شمار می آید.
5- Brand Associations: تداعی های برند
این شاخص بازاریابی از تداعیات ذهنی و نگرش های عمیق مصرف کننده در خصوص برند است. شامل فاکتور های 4 گانه ارزش ادراک شده، هویت برند، تداعیات از محصول و تداعیات سازمانی است. تداعیات ذهنی باید از قدرت، مطلوبیت و تمایز کافی در نزد مشتری برخوردار باشند. مزایای برخورداری از سطوح امتیاز بالا در شاخص تداعیات ذهنی از برند عبارتند از:
1. بهبود تصویر ذهنی مشتری از برند
2. ارتقای سطح دانسته های مشتری از برند
3. افزایش تکرار و حجم خرید به جهت ایجاد نزدیکی میان مشتری و برند
تداعیات برند و به دو نوع اصلی و فرعی شکل می گیرند. تداعیات اصلی تحت تاثیر محصول و ویژگی های آن حاصل میگردد، در حالیکه تداعیات فرعی تحت تاثیر سایر عوامل جانبی نظیر شرکت، کشور سازنده، چهره ها و شخصیت های اجتماعی و فرهنگی، شبکه محصول و غیره شکل گرفته و بر بنیان فکری مصرف کننده در خصوص یک برند تاثیرگذار است.
6- Brand Strategy: استراتژی برند
برنامهای است برای توسعه سیستماتیک برند به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده. استراتژی برند باید براساس چشم انداز برند شکل گرفته و بر خاسته از اصول متمایز سازی و جذب مستمر مشتریان باشد. این استراتژی بایستی عملکرد کلی شرکت را به منظور اطمینان یافتن از صحت رفتارهای برند و تجارب سالم از برند تحت هدایت و کنترل داشته باشد
▪️در بازاریابی عصر اول (بازاریابی ۱) تأکید بر محصول است. مشتری به کالا نیاز دارد اما کالا کمتر در دسترس اوست. کافی است این کالا در دسترس مشتری باشد. قطعاً مشتری خواهان این کالا است. نمونه آن در صنعت اتومبیلسازی کشور بود. مردم حاضر بودند پول بپردازند، مدتها در صف انتظار باشند، و هر اتومبیلی را خریداری کنند.
▪️به مرور، جناب مشتری بر اریکه قدرت نشست. تکنولوژی سبب شده بود تا به سرعت کالایی تولید شود. با افزایش رقابتها، مشتری میتوانست آنچه را اراده میکند، خریداری کند. حالا صاحبان کالا باید به ذهن مشتری و سلیقههای مشتری پی میبردند تا بتوانند کالایشان را به فروش برسانند. مشتری اینک آغاز و انجام فعالیتها است. این عصر را عصر بازاریابی دوم میگوئیم.
ﺣﺘﻤﺎ در ﺣﻮزه ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ ﺑﺤﺚ ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺪﯾﻨﮓ ﻧﯿﺰ و ( ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ ﻣﺤﺘﻮا) ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ ﻣﻔﮫﻮم ﻧﻤﻮده ﺑﺮﺧﻮرد اﯾﺪ .در ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﻣﻮارد ﺣﺘﻤﺎ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﺮﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﺨﺎطﺐ از ﮐﺎﻧﺎل ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﺤﺘﻮا ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اھﻤﯿﺖ اﺳﺖ .ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﻣﺤﺘﻮای ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﺪه از ﻧﻮع ھﻤﻮاره ﻣﺤﺘﻮای ﺳﺒﺰ. ﺑﺎﺷﺪ، ھﻤﭽﻨﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺳﺎزﻧﺪه آن دﻗﺖ ﻧﻤﻮد.
اﮔﺮ ﻣﺤﺘﻮای ﺗﻮﻟﯿﺪی ﺷﺪه ی ﺷﻤﺎ ﺣﺎوی ﻟﻮﮔﻮی ﺷﺮﮐﺘﺘﺎن ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺨﺎطﺒﺘﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﺧﺬ و ﺑﺮﻧﺪ ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪه اﯾﻦ ﻣﺤﺘﻮا ﭘﯽ ﺑﺒﺮد ؟
اﮔﺮ ﻣﺨﺎطﺒﯿﻦ از طﺮﯾﻖ ﮐﺎﻧﺎل رﺳﺎﻧﻪ ھﺎی ﻣﯽ ای ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻮای ﺗﻮﻟﯿﺪﺷﺪه ﻣﺎ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﭘﯿﺪا ﺑ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، ﭼﮕﻮﻧﻪ اﯾﻨﺎن ﻣﺘ ﺎﯾﺪ ﻮﺟﻪ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﺮﻧﺪ ﭘﺸﺖ ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺤﺘﻮاﺳﺖ ؟
اﮔﺮ ﺗﻮﺟﻪ و دﻗﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ، اﺟﺰای ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻣﺤﺘﻮای ﺗﻮﻟﯿﺪﺷﺪه دارای ﺻﺪا و آھﻨﮓ ھﻤﮕﻮن و ھﻢ آھﻨﮓ ﻧﺒﻮده و اﺟﺰای ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ دھﻨﺪه ﺑﺎزارﯾﺎﺑﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ اﯾﺠﺎد ﯾﮏ ﺗﺼﻮﯾﺮ واﺣﺪ از ﺑﺮﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﻧﺨﻮاھﺪ ﺷﺪ .اﯾﻦ اﻣﺮ ﺧﻮد ﺳﺒﺐ ﮔﺮدد ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ادﺑﯿﺎﺗﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﺎ ﻣﺨﺎطﺒﺶ دﯾﺎﻟﻮگ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
اﯾﻦ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪار از ﺑﺮﻧﺪ، ﻏﺎﻟﺒﺎ در ﮐﺴﺐ وﮐﺎرھﺎی در ﺣﺎل رﺷﺪ و ﯾﺎ ﮔﺎه در زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﺘﻮا ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮدی در ﺧﺎرج از ﺳﺎزﻣﺎن و ﺗﻨﮫﺎ ﺑﻪ ﺳﻔﺎرش ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﯽﮔﺮدد، ﻣﺎﻧﻨﺪ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺘﺮﺟﻢ آزاد ﻗﺮار اﺳﺖ ﺗﻌﺪاد زﯾﺎدی از ﻣﺘﻮن ﭼﻨﺪ ﺳﺎﯾﺖ را ﺑﺮاﯾﻤﺎن ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ،دﯾﺪه ﻣﯿﺸﻮد .در اﯾﻦ ﺻﻮرت ﻣﮑﺮرا دﯾﺪه اﻧﺘﺨﺎب ام ﮐﻪ ﻧﻮع ادﺑﯿﺎت و ﻣﺘﻮن ﺷﺪه ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎت ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﺗﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪﺷﺪه اﺳﺖ و ﺣﺘﯽ ﻟﻐﺎت ﺗﺨﺼﺼﯽ ﮐﺎرﺑﺮدی آن ﺣﻮزه ﻓﻨﯽ و ﻋﻠﻤﯽ درﺳﺘﯽ ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ . و ﯾﺎ اﺻﻼ ﻣﺤﺘﻮای ﺗﻮﻟﯿﺪﺷﺪه ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﻣﺨﺎطﺒﯿﻦ نبوده است.
شاید از ﺧﻮد ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﺮا ﺻﺪای ﺑﺮﻧﺪ ﻣﮫﻢ اﺳﺖ ؟
ﺻﺪای ﺑﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﯾﺠﺎد ﯾﮏ وﺟﮫﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺮای ﺑﺮﻧﺪ اﺳﺖ. ﻣﯽ ﺻﺪای ﺑﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ اﺟﺎزه دھﺪ ﮐﻪ در ﻓﻀﺎی ﺗﺨﺼﺼﯽ، ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﻮد را ﻣﻌﺮﻓﯽ و ﺑﻪ راﺣﺘﯽ از ﺳﺎﯾﺮ ﺑﺮﻧﺪھﺎ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ و ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ ﺷﻮﯾﺪ .ﭘﺎﯾﺪاری ﺻﺪا و واژﮔﺎن ﺑﺮﻧﺪ ﺑﺮای ﺗﺤﮑﯿﻢ ﯾﮏ ﺑﺮﻧﺪ در ﯾﮏ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎص ﺑﺴﯿﺎر ﺣﯿﺎﺗﯽ اﺳﺖ و ﻧﯿﺰ ﺑﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ھﺎی اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺤﺘﻮا به ﺻﻮرت ﻣﻮﺛﺮ ﻋﻤﻞ ﺷﻮد
در اﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ وظﯿﻔﻪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺮﻧﺪ ﺗﮫﯿﻪ ﺟﺪوﻟﯽ از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺻﺪای ﺑﺮﻧﺪ اﺳﺖ ﺗﺎ راھﻨﻤﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺤتوا باشد.