- ۰ نظر
- ۲۰۶ نمایش
اختصاصی موضوع آزاد:
کیم اسکات نویسنده ای است که در ارتباط با نحوه مدیریت موفق و به خصوص مدیریتهای تیمی مطالب زیادی نوشته در یکی از بررسیهایش او به سراغ ویژگیهای مدیران موفق در شرکتهایی مثل گوگل، توئیتر و .. رفته و نتایجی را که به دست آمده را میخواهیم در این مطلب به شما ارائه دهیم. با موضوع آزاد همراه باشید.
او معتقد است آنچه در اغلب مدیران موفق به چشم میخورد توجه آنها است و این توجه منظور توجه به کار نیست بلکه توجه به کارمندان مد نظر است تیمهای موفق سعی میکنند از فرصتهای کار گروهی برای بهره وری بالای کاری استفاده کنند و از کار کردن در کنار هم لذت میبرند.
این گروهها از طریق مشارکتهای فردی آموزشهای زیادی میبینند و به همین دلیل هم در زمینه کارشان رشد سریعتری را تجربه میکنند و در این زمینه هم مدیران به بهتر شدن روابط بین فردی تیمها کمک میکنند و خودشان هم وارد بحثها از دو شیوه ای که در ادامه می آید، میشوند.
گذشته
آنها سعی میکنند که در جریان تغییراتی که از گذشته تا کنون اتفاق افتاده باشند و بر کارهایی که در این روند موثر بوده ارزش قائلند و سعی میکنند انگیزه بیشتری به تیمشان بدهند.
آینده
آنها از گروه میپرسند که 3 تا 5 برنامه ای که برای آینده در نظر دارند را ارائه دهند و رفتار این مدیران به گونه ای است که هیچ درگیری در بین گروه به
وجود نیامده و افراد تیم به فعالیت بیشتر تشویق میشوند.
از علاقه مندان درحوزه فروش و بازاریابی دعوت میشود به شبکه بزرگ این مجموعه بپیوندند.
کسب اطلاعات اخذ نمایندگی فقط از طریق ارسال پیام در واتس آپ به شماره : ۰۹۲۱۷۹۵۱۰۸۱
Http://bozorganemodiriat.blog.ir
نظریه بازی ها (Game Theory) حوزه ای از ریاضیات کاربردی است که در بستر علم اقتصاد توسعه یافته و به مطالعه رفتار راهبردی بین عوامل عقلانی» می پردازد. رفتار راهبردی، زمانی بروز می کند که مطلوبیت هرعامل، نه فقط به راهبرد انتخاب شده توسط خود وی بلکه به راهبرد انتخاب شده توسط بازیگران دیگر همبستگی داشته باشد. زندگی روزمره ما، مثال های بی شمار از چنین وضعیت هایی دارد که از جمله آن ها می توان به مذاکرات تجاری بین دو کشور، جنگ تبلیغاتی بین دو شرکت رقیب، رای دادن دو سهام دار، بازی بین استاد و دانشجو برای تعیین کیفیت درس، بازی دولت و شهروندان برای اعلام و پذیرش سیاست ها، پیشنهاد و رد ازدواج بین یک زن و مرد اشاره کرد.
برای تعریف فضای بازی، مشخص کردن عناصر زیر لازم و کافی است:
-1 بازیگران: طرف های بازی که هر کدام حداقل دو راهبرد در اختیار دارند.
2- راهبرد در اختیار هر بازیگر: زنجیره ای مرتب از اقداماتی است که بازیگر می تواند در قدم های مختلف بازی برگزیند.
3- ترتیب بازی: این که در هر قدمی از بازی، چه بازیگری حرکت می کند.
4- ساختار اطلاعاتی: در هر لحظه از بازی هر بازیگر می تواند چه اطلاعاتی را از حرکت ها و ترجیحات طرف مقابلش بداند.
5- خروجی های بازی: وقتی بازی به انتها می رسد چه نتایجی به بار می اید.
انواع بازی را می توان به شکل زیر طبقه بندی کرد:
1- بازی با مجموع صفر: در این بازی سود یک بازیگر معادل زیان بازیگر دیگر است.
2- بازی با مجموع غیر صفر: در این بازی تصمیمات یک بازیگر ممکن است به نفع همه بازیگران تمام شود.
3- بازی تعاونی: در این نوع بازی امکان سازش و تبانی با دیگران وجود دارد.
4- بازی غیر تعاونی: در این نوع بازی امکان سازش و تبانی بین شرکت کنندگان وجود ندارد..
مدیر منابع انسانی برای موفقیت در این موضوع باید بهطور همزمان هم نگران کسبوکار باشد و هم با توجه به شرایط رقابت، تحول در درون سازمان را پی بگیرد. برای رسیدن به این درجه از اثربخشی که هرگونه نیاز کسبوکار از طریق ایجاد تحول در درون سازمان تبدیل به کارکرد استراتژیک شود، مدیریت منابع انسانی نیاز به مشخصات ویژه و متفاوتی از گذشته دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:
۱- مهمترین ویژگی مدیریت منابع انسانی نوین تبدیل روندهای بیرونی و نیازهای کلیدی ذینفعان به کارکردها و اقدامهای داخلی منابع انسانی است و برای انجام این مهم باید مزیتهای جدیدی که سازمان برای تفوق به رقبا بهکار گرفته است به خوبی درک کند.
پرویز نصرتی کردکندی (عضو انجمن ایرانیان فارغالتحصیل ژاپن و مدیرکل منابع انسانی شرکت دخانیات ایران) مدل مدیریت منابع انسانی نوین به این نکته تاکید شد که مهمترین چالش منابع انسانی، خلق ارزش برای سازمان استمدیر منابع انسانی برای موفقیت در این موضوع باید بهطور همزمان هم نگران کسبوکار باشد و هم با توجه به شرایط رقابت، تحول در درون سازمان را پی بگیرد. برای رسیدن به این درجه از اثربخشی که هرگونه نیاز کسبوکار از طریق ایجاد تحول در درون سازمان تبدیل به کارکرد استراتژیک شود، مدیریت منابع انسانی نیاز به مشخصات ویژه و متفاوتی از گذشته دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:۱- مهمترین ویژگی مدیریت منابع انسانی نوین تبدیل روندهای بیرونی و نیازهای کلیدی ذینفعان به کارکردها و اقدامهای داخلی منابع انسانی است و برای انجام این مهم باید مزیتهای جدیدی که سازمان برای تفوق به رقبا بهکار گرفته است به خوبی درک کند.
۲- ویژگی دوم مدیریت منابع انسانی ایجاد تعادل بین کسبوکار و کارکنان است.
غرق شدن
مدیران منابع انسانی در فعالیتهای کلیشهای حوزه خود که هدف را رسیدگی به کارکنانی میداند که مشتری تلقی میشوند و رفع نیازهای آنها بدون تاثیر در خروجی کسبوکار همراه با عدم آگاهی از چگونگی وضعیت بازار، پارادوکس بزرگی است که باید حل شود و هیچیک از آنها فدای دیگری نشود.
۳- ویژگی سوم ایجاد توازن بین قابلیتهای فردی و قابلیت سازمانی است، متخصصان منابع انسانی همانطور که به بهبود کارکردهای فردی توجه دارند همزمان باید به کارکردهای گروهی و تیمی و ترکیب مناسبی بین توسعه فردی و گروهی نیز توجه کنند، برای موفقیت در این زمینه باید نیازهای کسبوکار و فرهنگ مناسب سازمانی درک شود.
۴- ویژگی چهارم تبدیل کارکردهای مجزا به یک رویکرد یکپارچه است و باید فرآیندهای متفاوت در سازمان را با رویدادهایی که برای کسبوکار اتفاق میافتد بههم مربوط کند و با نوآوریهای دائمی بتواند یکپارچگی و تمرکز بهوجود آورد. در این رابطه باید یادگیری را جایگزین آموزش کند. چرا که تحقق یادگیری، تحقق تحول درنیروی انسانی است. یادگیری راهکار اصلی تحول است.
سازمان یونسکو مفهوم یادگیری برای قرن بیست ویکم را اینگونه تشریح کرده است که آقای پورجعفری در کتاب مدیریت یادگیری جامع آن را چنین بیان میکند:
بیشتر شرکت های موفق در دوران رکود شرکت هایی هستند که نه تنها از هزینه های بازاریابی خود نمی کاهند بلکه با به کار بردن شیوه هایی هوشمندانه در بازاریابی، خود را با رفتار جدید مصرف کنندگان وفق می دهند.
● چگونه به تغییر بودجه واکنش نشان دهیم؟
معمولا به محض اینکه حرف از کاهش بودجه به میان می آید، کسب و کارها از هزینه های تبلیغاتی و بازاریابی خود می کاهند اما حقیقت این است که چنین کاری در کوتاه مدت نتیجه ای غیر از کاهش فروش ندارد.
در واقع شرکت ها پس از کاهش هزینه های بازاریابی اگرچه از هزینه های خود می کاهند اما کاهش فروش و در نتیجه درآمد هم آنقدر هست که اثر کاهش هزینه ها را از بین ببرد و به کاهش سود بینجامد و تازه این همه ماجرا نیست چرا که شما با کاهش هزینه های بازاریابی از سهم خود در بازار نیز خواهید کاست و هنگامی که دوران رکود اقتصاد پشت سر گذاشته شود به سختی خواهید توانست سهم خود از بازار را بازیابید و اگر بخواهید چنین کاری را نیز انجام دهید باید چندین برابر هزینه بازاریابی صرفنظر شده در دوران رکود، هزینه کنید.
در واقع واکنش مناسب به دوران رکود این نیست که یک خودکار قرمز در دست بگیرید و روی بسیاری از هزینه ها خط بکشید بلکه باید در این دوران هوشمندانه تر وموثرتر عمل کرد.
رفتار مصرف کنندگان چگونه تغییر می کند؟
همه ما می دانیم که در دوران رکود، رفتار مصرف کنندگان، که منبع اصلی درآمد کسب و کارها هستند، تغییر می کند. برای مثال برخی خریدها را عقب می اندازند یا به جای برخی کالاها، جانشین های ارزانتری را خریداری می کنند اما نباید فراموشکرد که همه این ها به معنی توقف خرید کردن نیست.
آنها در واقع دست از خرج کردن نمی کشند بلکه شیوه خرج کردن خود را تغییر می دهند تا اوضاع مالی خود را سامان ببخشند. مشتری ها به سوی برندهای ارزانتر سوق پیدا می کنند و البته اگر برندهای گرانتر به میزان کافی وفاداری مشتری ها را جلب کرده باشند و در دوران رکود هم آن را حفظ کنند، آنگاه مشتری ها به محض اینکه وضعیت اقتصادی بهتر شد دوباره به عادات سابق خود باز خواهند گشت.
همچنین اگر شما بتوانید راه حل های کم هزینه تری را پیش پای آنها بگذارید، دیگر هرگز مشتری های خود را از دست نخواهید داد و رابطه خود با مشتری را حتی در دوران سخت نیز حفظ خواهید کرد و چه بسا آن را بهبود خواهید بخشید. کافی است به آنها نشان دهید که شرایط اقتصادی را درک می کنید و برای آن به دنبال راهکارهایی هستید.
در واقع بیشتر شرکت های موفق در دوران رکود شرکت هایی هستند که نه تنها از هزینه های بازاریابی خود نمی کاهند بلکه با به کار بردن شیوه هایی هوشمندانه در بازاریابی، خود را با رفتار جدید مصرف کنندگان وفق می دهند و این وفق یافتگی را با مشتریان در میان می گذارند. اگر شما مشتری های وفادار خود را در روزهای سخت اقتصاد تنها نگذارید، آنها نیز کنار شما باقی خواهند ماند.
چگونه می توان در دوران رکود فرصت های جدید بازار را شناخت؟